ترجمه مقاله

روان کرد

لغت‌نامه دهخدا

روان کرد. [ رَ ک ِ ] (اِ مرکب ) ملکوت چنانکه کی آباد بمعنی جبروت است . (از برهان قاطع). از لغات دساتیری است ، در فرهنگ دساتیر آمده : روان گرد به کسر کاف فارسی ، شهر روان که افلاک باشند و عالم ملکوت . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و رجوع به روان گرد شود.
ترجمه مقاله