ترجمه مقاله

روبان

لغت‌نامه دهخدا

روبان . [ رَ ] (ع ص ) سرگشته و گویند:رجل روبان ؛ یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست . ج ، رَوْبی ̍. (از اقرب الموارد). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب . (از معجم متن اللغة). رائب . اَرْوَب . (از معجم متن اللغة) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله