ترجمه مقاله

روح قدس

لغت‌نامه دهخدا

روح قدس . [ ح ِ ق ُ دُ / دْ ] (اِخ ) یا روح قدسی . مخفف روح القدس عربی است یعنی جبرئیل :
روح قدس را ز فخر روزی صدبار
گرد در و مجلسش مجال و مدار است .

ناصرخسرو.


نه مرد لافم خاقانی سخنبافم
که روح قدس تند تاروپود اشعارم .

خاقانی .


و الا جهانیان را مقرر است که بدیهه ٔ رای و اول فکرت شاهنشاه دنیا... راهبر روح قدس است . (کلیله و دمنه ).
داور دین شاه شجاع آنکه کرد
روح قدس حلقه ٔ امرش بگوش .

حافظ.


و رجوع به روح القدس و روح جبرئیل و روح قدسی شود.
ترجمه مقاله