ترجمه مقاله

روسو

لغت‌نامه دهخدا

روسو. [ س ُ ] (اِخ ) ژان ژاک روسو. نویسنده و متفکر مشهور فرانسوی و یکی از کسانی که در انقلاب فرانسه و ظهور سبک رمانتیسم مؤثر بوده است . وی در سال 1712 میلادی در شهر ژنو متولد شد مادرش زود از دنیا رفت و پدرش که ساعت ساز بود نتوانست از او نگاهداری کند در نتیجه از دوران کودکی روزگار دربدری و بی خانمانی وی آغاز گردید. علت اصلی دربدری روسو پرهوسی و تندمزاجی و غرور و خودپسندی و سوء ظن شدید او بود. روسو نتوانست به تحصیلات مرتبی بپردازد و در جوانی فضل و کمال فراوانی فرانگرفت اما مردی حساس و باذوق و پرشور وصاحب قلم بشمار میرفت . بیشتر عقاید او با افکار معاصرانش متباین بود اما چون نوشته هایش با بلاغت و حرارت و استواری توأم بود مؤثر واقع می شد تا نزدیک چهل سالگی اثر مهمی از او ظاهر نشد تا اینکه انجمن ادبی یکی از شهرهای فرانسه مسئله ای میان دانشمندان طرح کرد که در آن باب رساله بنویسند و جایزه بگیرند و مسئله این بود: «آیا تجدید عهد علم و ادب و هنر برای تهذیب مردم سودمند بوده یا زیان رسانیده است ؟» روسو در این مسابقه شرکت کرد و جایزه را برد. رساله ٔ او مبنی بر این بود که «علم و ادب ظاهر مردم را آراسته می کند اما باطن را فاسد میسازد و طبع را منحرف می کند و بدل و دماغ حالتی مصنوعی می بخشد...» سه سال بعد همان انجمن باز موضوعی طرح کرد باین مضمون که «منشاء نبودن مساوات در میان مردم چیست و آیا قانون طبیعت آن را روا می دارد؟» روسو در این باب نیز رساله ای نوشت و در ضمن آن اظهار نظر کرد که علت نبودن مساوات در میان مردم تمدن و هیئت اجتماعی است و انسان هرچه در راه علم و صنعت پیشرفت کند از طبیعت دور می افتد و در فساد غوطه ور می شود. این عقاید با افکار دانشمندان آن عصر که شور و شوقی تمام نسبت بعلم و معرفت و تمدن داشتندبکلی منافات داشت . ولتر بعد از خواندن رساله ٔ روسو با شیوه ٔ استهزایی مخصوص خود در ضمن نامه ای بوی نوشت : «حقایقی که شما به مردم می گویید آنها را خواهند پسندید اما عمل نخواهند کرد. زشتی تمدن انسانی را که ما از نادانی پناهگاه خود دانسته ایم بهتر از شما کسی جلوه گر نساخته و هیچکس این اندازه هوش و فهم بکار نبرده است که مردم را حیوان کند.» با اینکه روسو همه ٔ مفاسد و بدبختیهای انسان را از تمدن و زندگانی اجتماعی می دانست متوجه بود که بازگشت بحال طبیعی ممکن نیست و در پی آن بود که ترتیبی در جامعه داده شود تا درعین بهره مند بودن از فواید تمدن بحدی که ممکن است انسان به طبیعت نزدیک باشد. بعقیده ٔ روسو این مقصود بدو وسیله حاصل میشود یکی بوسیله ٔ برقرار کردن نظم و تربیت در جامعه دیگر بوسیله ٔ تربیت افراد. برای منظور اول ، روسو کتاب «پیمان اجتماعی » یا «قرارداد اجتماعی » را نوشت روسو در این کتاب نظر داد که افراد باید اختیارات خود را به جماعت بدهند. جماعت یک کل شود که همه ٔ افراد جزء جدا نشدنی آن باشند و این کل صاحب اختیار مطلق باشد و جامعه را بر طبق قانون اداره کند و قانون نماینده ٔ اراده ٔتمام مردم و متضمن مصالح عموم باشد. برای منظور دوم روسو کتاب «امیل » را نوشت . در این کتاب داستان مانند کودکی باسم امیل موافق اصول و قواعدی که روسو معتقد بدانست پرورش داده شده است . دیگر از کتابهای روسو نوول «هلوئیز» (1761) و «اعترافات » است . عقاید روسو بخصوص آنچه در کتاب امیل بیان کرده بود میان ارباب سیاست و اولیای دین مسیح غوغایی برپا کرد کتاب او را سوزانیدند و نویسنده را تعقیب کردند او همچنان متواری و دربدر بود تا در سال 1778 در شصت وشش سالگی وفات کرد. هنوز مدتی از وفاتش نگذشته بود که گروه بسیاری معتقد او شدند و بتلافی خفتهایی که در زندگی کشیده بود از او قدردانی و تجلیل کردند تا آنجا که جسدش را به پانتئون انتقال دادند. (از لاروس ) (سیر حکمت در اروپا ج 2 ص 115) (مقدمه ٔ قرارداد اجتماعی ) (امیل ).
ترجمه مقاله