ترجمه مقاله

روعت

لغت‌نامه دهخدا

روعت . [ رَ ع َ ] (ع مص )روعة. خوف و ترس . (غیاث اللغات ) : چون چشم ناصرالدین بر طلعت ملک افتاد روعت ملک و شکوه پادشاهی زمام اختیار از دست او بستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 104). و رجوع به روعة شود. || بهره ای از زیبایی : چشم جهان بینی او داغ کردند و برروعت جمال و طلعت چون هلال او ببخشودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || دل و عقل . (غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله