ترجمه مقاله

روع

لغت‌نامه دهخدا

روع . [ رَ ] (ع مص ) بشگفت آوردن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || خوش آمدن . (دهار). از چیزی خوش آمدن . (از المصادر زوزنی ). || فایده دادن : راع فی یدی کذا؛ یعنی فایده داد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فایده دادن . (آنندراج ). || ترسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ترسانیدن .(ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الار ب ).
ترجمه مقاله