روغن دار
لغتنامه دهخدا
روغن دار. [ رَ/ رُو غ َ ] (ص مرکب ) هر چیز چرب و چربی دار. (ناظم الاطباء). هر چیز که به روغن آلوده باشد. (آنندراج ).
- چراغ روغن دار ؛ چراغی که با روغن روشن می شود. چراغی که روغن دارد :
کند خیال تو در چشم پرسرشک آرام
که شعله رام شود با چراغ روغن دار.
- چراغ روغن دار ؛ چراغی که با روغن روشن می شود. چراغی که روغن دارد :
کند خیال تو در چشم پرسرشک آرام
که شعله رام شود با چراغ روغن دار.
اشرف (از آنندراج ).