رونق داشتن
لغتنامه دهخدا
رونق داشتن . [ رَ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) رواج داشتن . جلوه داشتن . روایی داشتن :
ز مشرق تا حد مغرب شناسد هرکه دین دارد
که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد.
|| گرمی بازار داشتن . تیزبازار بودن . مقابل کساد و رکود داشتن .
ز مشرق تا حد مغرب شناسد هرکه دین دارد
که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد.
امیرمعزی (از آنندراج ).
|| گرمی بازار داشتن . تیزبازار بودن . مقابل کساد و رکود داشتن .