ترجمه مقاله

رؤبةبن العجاج

لغت‌نامه دهخدا

رؤبةبن العجاج . [ رُءْ ب َ ت ُ نُل ْ ع َج ْ جا ] (اِخ ) رؤبةبن عبداﷲ رؤبة التمیمی السعدی ، مکنی به ابوالحجاف یا ابومحمد. از شاعران فصیح و رجزگوی مشهور عرب در دوره ٔ امویان و عباسیان بودو قسمت عمده ٔ عمر خود را در بصره گذرانید و چون ابراهیم بن عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب در بصره بر ابوجعفر منصور عباسی خروج کرد رؤبه بر جان خویشتن بترسید و به بادیه بیرون شد تا از فتنه دوری جوید وچون به محل مقصود رسید اجل وی را دریافت و به سال 145 هَ . ق . در حالی که عمری دراز یافته بود درگذشت وآنگاه که خبر مرگ وی به خلیل رسید گفت شعر و لغت و فصاحت با وی به خاک رفت . وی در لغت و غرائب و شوارد آن بصیر بود و دیوان شعری داشت که جز اراجیز در آن شعر دیگری نبود. او در رجز بسیار توانا و نیکوسخن ، و پدر وی عَجّاج نیز از رجزسرایان مشهور بود. (از وفیات الاعیان ج 2 ص 63) (از اعلام زرکلی ). نام وی در بعضی اشعار شاعران فارسی زبان نیز ذکر شده است :
کو جریر و کو فرزدق کو زهیر و کو لبید
رؤبه ٔ عجاج و دیک الجن و سیف ذویزن ؟

منوچهری .


گر بشنودندی اقوال من
گنگ شدی رؤبه و عجاج لال .

ناصرخسرو.


و رجوع به کتاب التاج جاحظ ص 191 فهرست اعلام و المعرب جوالیقی و فهرست اعلام البیان و التبیین و معجم المطبوعات و فهرست اعلام عقد الفرید شود.
ترجمه مقاله