روپاک
لغتنامه دهخدا
روپاک . (اِ مرکب ) دستمال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رومال . بشگیر. (ناظم الاطباء). مندیل . دستار. || دستمال که زنان بر سر اندازند. (بهار عجم ). نقاب زنان . برقع. (ناظم الاطباء). مقنعه . معجر. چارقد :
چو گیرد از حیا بر رخ نقابی شمع رخسارم
کند پیراهن فانوس روپاک مقیش را.
چو گیرد از حیا بر رخ نقابی شمع رخسارم
کند پیراهن فانوس روپاک مقیش را.
میرزا معز فطرت (از بهار عجم ).