ترجمه مقاله

روگاه

لغت‌نامه دهخدا

روگاه . (اِ مرکب ) سرلوح کتاب . (ناظم الاطباء). دیباچه . (برهان ) (صراح اللغة). دیباچه ٔ کتاب . (آنندراج ) (انجمن آرا). || طرف بالای جامه . (ناظم الاطباء). دست بالای جامه . (از برهان ). حاشیه و سجاف جامه . (ناظم الاطباء). علم جامه . (آنندراج ) (از انجمن آرا). || مشهور. معروف . پیشوا. مقتدا. (یادداشت بخط مؤلف ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از انجمن آرا). پیشوای قوم و پیشوای ملت . (از برهان ): ادم ؛ پیشوای قوم و روگاه آنها که شناخته شوند به او. گویند: هو ادم اهله ؛ او روگاه اهل و مقتدای آنهاست . (منتهی الارب ). || سرهنگ . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله