ترجمه مقاله

روییدگی

لغت‌نامه دهخدا

روییدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) بالیدگی و انبات و نمو. (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی روییده . (از یادداشت مؤلف ). دلیک . دماع . (از منتهی الارب ): ادلاس ؛ در بقیه ٔ روییدگی افتادن قوم . ادیاس ؛ ظاهر کردن زمین روییدگی را. دلس ؛ باقیمانده ٔ روییدگی . (منتهی الارب ). || ترقی و فزونی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله