ترجمه مقاله

رو گردانیدن

لغت‌نامه دهخدا

رو گردانیدن . [ گ َ دَ] (مص مرکب ) رو گرداندن . گذاشتن و ترک کردن . (ناظم الاطباء). اعراض کردن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 44). روی گردانیدن . اعراض . لُهیان . (یادداشت بخط مؤلف ): ذأر؛ رو گردانیدن از چیزی . (منتهی الارب ). فجر، فجوره ، فجره ؛ رو گردانیدن از حق . (منتهی الارب ). و رجوع به رو گرداندن و روگردانی و روی گرداندن شود.
ترجمه مقاله