ترجمه مقاله

رکائب

لغت‌نامه دهخدا

رکائب . [ رَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ رِکاب به معنی شتران که بدان سفر کرده شود. واحد ندارد یا واحد آن راحلة است . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
زهی طلعتت بر فراز رکائب
فروزان چو بر آسمان نجم ثاقب .

؟


مردان از کار بازماندند و اموال و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 38). || ج ِ رکوبة.(یادداشت مؤلف ) (اقرب الموارد). رجوع به رکوبة شود.
ترجمه مقاله