رکس
لغتنامه دهخدا
رکس . [ رِ ] (ع اِ) پلیدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پلیدی مردم . (ناظم الاطباء). رجس . (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد). || مردم بسیار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مردم بسیار یا جماعت . || بنایی که پس از ویرانی مرمت شود. || پل . (از اقرب الموارد).