ترجمه مقاله

ریاسة

لغت‌نامه دهخدا

ریاسة. [ س َ ] (ع مص ) رئاست . سروری کردن قوم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مهتری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). مهتری . (دهار). || بزرگ شدن و بلند شدن قدر کسی . (ناظم الاطباء). مهتر شدن . (المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله