ترجمه مقاله

ریحة

لغت‌نامه دهخدا

ریحة. [ح َ ] (ع اِ) باد. و هی اخص من الریح . (ناظم الاطباء)(آنندراج ). باد، گویند: ریح و ریحة، همچنانکه گویند: دارٌ و دارةٌ و بندرت به معنی بوی نیز استعمال شود. (از اقرب الموارد). رجوع به ریح شود. || گیاه باقی مانده از اول سال که در بیخ عضاة برآید. یا گیاهی که از سردی شب و بی باران بروید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله