ترجمه مقاله

ریختگی

لغت‌نامه دهخدا

ریختگی . [ ت َ/ ت ِ ] (حامص ) ریزش و سفک . (ناظم الاطباء). ریزش . (فرهنگ فارسی معین )... برد و حال نیک نشان دهد [ برآمدن نفث به یکبار ] یکی ریختگی ماده دوم برآنکه قوه قوی است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || هر چیز روان شده ٔ در قالب ریخته . (از ناظم الاطباء). || در قالب قرار گرفتن فلز. (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله