ریده
لغتنامه دهخدا
ریده . [ دَ /دِ ] (ن مف ، اِ) غایط و نجاست . (ناظم الاطباء). فضله .آنچه که از راه مقعد برآید. (آنندراج ) :
می رید از ره گلو خواجه
هرچه قی کرد ریده را ماند.
می رید از ره گلو خواجه
هرچه قی کرد ریده را ماند.
باقر کاشی (از آنندراج ).