ترجمه مقاله

ریسمان باف

لغت‌نامه دهخدا

ریسمان باف . [ مام ْ ] (نف مرکب ) کسی که ریسمان می تابد. (ناظم الاطباء). غزال . (دهار). رجوع به ریسمان تاب شود.
ترجمه مقاله