ترجمه مقاله

ریسیدن

لغت‌نامه دهخدا

ریسیدن . [ دَ ] (مص ) رشتن . تافتن . ریسمان ساختن . (ناظم الاطباء). رشتن پنبه . تافتن پشم و ابریشم وامثال آن . (برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا). رشته ٔپنبه و پشم از چرخه تافتن . (غیاث اللغات ). تابیدن رشته ها با دوک یا چرخ و غیره : ریسیدن نخ . ریسیدن ریسمان . (یادداشت مؤلف ). || بانگ زدن . فغان وفریاد کردن . || زاری کردن . || کوشش کردن . || پاشیدن و پراکنده کردن . || تخلیه ٔ شکم کردن و ریدن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله