ترجمه مقاله

ریغو

لغت‌نامه دهخدا

ریغو. (ص نسبی ) ریخو. ریخن . (ناظم الاطباء). ریخ زننده . در تداول عامه ، آنکه از بیماری و ضعف از آلودن خویش خودداری نکند.که خود باز نداند داشت . که بسیار برنشیند. که جامه پلید کند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریخو و ریخن شود. || سخت ضعیف و حقیر. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله