ترجمه مقاله

ریق

لغت‌نامه دهخدا

ریق . [ رَ ] (ع مص ) ریخته شدن آب و خون و جز آن . (ناظم الاطباء). ریخته شدن : راق الماء. (منتهی الارب ). جاری شدن و ریخته شدن آب بر روی زمین از پایاب و مانند آن . (از اقرب الموارد). || درخشیدن و نمایان گردیدن سراب بر روی زمین . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). درخشیدن سراب . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || به اندک باران رسیدن (از اضداد است ). (منتهی الارب ). || درخشیدن چیزی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله