ترجمه مقاله

ریمن

لغت‌نامه دهخدا

ریمن . [ رَ / رِ م َ ] (اِ) مکر. فریب . حیله . دغا. (ناظم الاطباء). || (ص ) محیل و مکار. دغاباز و کینه ور. (از برهان ) (از فرهنگ اوبهی ).حرامزاده و بدکار. (ناظم الاطباء). مکار. کینه ور. (صحاح الفرس ). سرکش و مکار. (از غیاث اللغات ). خبیث . پلید. نابکار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریمَن شود.
ترجمه مقاله