ترجمه مقاله

رین

لغت‌نامه دهخدا

رین . [ رَ ] (ع مص ) چیره شدن هوا و هوس بر دل . (از اقرب الموارد). غالب و چیره شدن گناه بر دل کسی . قوله تعالی : کلا بل ران علی قلوبهم . (قرآن 14/83). غلب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلبه کردن گناه بر دل . (از المصادر زوزنی ) (از ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54) (از تاج المصادر بیهقی ) (از غیاث اللغات ). غلبه کردن گناه بزرگ . (دهار). || شوریده شدن تن . (تاج المصادر بیهقی ). شوریدن دل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || غالب شدن : ران علیه و ران به و ران فلاناً؛ غلب . (از اقرب الموارد). || غالب شدن چرت و غالب شدن شراب بر کسی و مست گردیدن وی : وکل ما غلبک فقد رانک و ران بک و ران علیک و یقال رین به (مجهولاً)؛ یعنی در کاری افتاده که بیرون شدن ازآن نتواند و کذا: رین به ؛ ای انقطع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غلبه کردن خواب بر چشم . (ترجمان القرآن جرجانی ). غلبه کردن خواب بر چشم و مستی بر نفس .(از المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || زنگ گرفتن . || تیره و سیاه شدن دل از تکرار گناه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله