ترجمه مقاله

زاجل

لغت‌نامه دهخدا

زاجل . [ ج َ ] (ع اِ) منی نر یا منی شترمرغ نر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آبی که از دبر شترمرغ در ایام حضانت بیضه فروریزد. (منتهی الارب ). و رجوع به اقرب الموارد و رجوع به زاجل در این لغت نامه شود. || نوعی از داغ گردن . (اقرب الموارد). || چوب سربند مشک . || حلقه ٔ آهن بن نیزه . || قائد لشکر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله