ترجمه مقاله

زاجل

لغت‌نامه دهخدا

زاجل . [ ج ِ ] (ع ص ) مرد بلندآواز. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و حدیث «لهم زجل بالتسبیح » هم بدین معنی است . (اقرب الموارد). || بطرب درآورنده . (اقرب الموارد). || (اِ) یکی از آهنگهای موسیقی . رجوع به آهنگ شود. || کبوتر دور پرواز. و حمام الزاجل ؛ کبوتری که او را از دور رها کرده باشند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || کبوتری که پیش پیش گله ٔ کبوتران پرد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نوعی از داغ گردن شتر یا عام است . (آنندراج ). || درخت آک . (برهان ).
ترجمه مقاله