ترجمه مقاله

زاج اخضر

لغت‌نامه دهخدا

زاج اخضر. [ ج ِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج آهن . زاج سبز. آن را بهندی هیراکسیس نامند. طبیعت آن گرم و خشک تر از سایر اقسام و سوخته ٔ آن لطیفتر و احراق آن برای لطیف بودن آن است . افعال و خواص آن : محرق و اکال و... صاحب بنیه ٔ قوی مرطوب از آن [ یک درم سوخته زاج ] بنوشد موی سفید آن ریخته بجای آن موی سیاه بروید. و مجرب دانسته اند. ولیکن چون بسیار خشک و بغایت مضر ریه است ترطیب بسیار باید نمود. و قطور آن در بینی با آن جهت قطع رعاف و تنقیه ٔ دماغ از رطوبات و در گوش جهت درد گوش و چون آن را سوخته با سورنجان ممزوج کرده و در زیر زبان گذارند جهت ضفدع و آکله دهان و قلاع آن و در بینی جهت آکله و قروح آن و بدستوری طلای آن با تنهائی جهت آکله ٔ دهان و بینی و ضفدع زیر زبان و بواسیر الانف و نزف الدم جراحات مضر جراحات عصیانی و زیاده بر یک درم آن کشنده است . (مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله