ترجمه مقاله

زاغ زبان

لغت‌نامه دهخدا

زاغ زبان . [ زَ ] (ص مرکب ) کنایت از مردم سیاه زبان باشد یعنی کسانی که نفرین ایشان را اثری هست . (برهان قاطع). کنایه از سیه زبان است . (آنندراج ). || در اسب تعریف است . (برهان قاطع). و سیاهی زبان از محسنات اسب میباشد. (ناظم الاطباء). || کنایه از قلم است :
زاغ زبانی که ز فر همای
کبک روان را بزند زاغ پای .

امیرخسرو دهلوی (ازآنندراج ).


و رجوع به زاغ پای در همین لغت نامه و رجوع به تعلیقات نوروزنامه ص 122 شود.
ترجمه مقاله