ترجمه مقاله

زاغ سر

لغت‌نامه دهخدا

زاغ سر. [ س َ ] (ص مرکب ) زاغ سار. مثل زاغ در سیاهی . کنایه است از شخص سیاه چرده :
بدست یکی زاغ سر کشته شد
به ما بر چنین روز برگشته شد.

فردوسی .


ترجمه مقاله