ترجمه مقاله

زافون

لغت‌نامه دهخدا

زافون . (اِخ ) پادشاه مقتدر و بزرگ منش ولایت زافون (در سودان و همجوار مغرب ) است .وی پایتختی داشت و بروش سلسله ٔ ملثمین (مرابطین ، نقاب پوشان ) پیش از دست یافتن بر بلاد مغرب ، تغییر منزل میداد و بمراکز باران (مناطق حاصلخیز) می رفت . وی از مرابطین مقتدرتر و به امور سلطنت آشناتر است این موضوع مورد اعتراف آنان است و از این رو مرافعات بزرگ خود را نزد او می برند و از وی اطاعت میکنند. این پادشاه سالی که بحج میرفت در مغرب ، بر لمتونی نقابدار (ملثم ) که در آن وقت پادشاه مغرب و [ امیرالمسلمین ] بود وارد گردید و لمتونی پیاده به استقبال او رفت . کسی که وی را در روز ورود به مراکش دیده بوده است نقل کرد که وی همچنان سواره بقصر امیرالمسلمین رفت و امیرالمسلمین خود پیاده او را همراهی میکرد. همین کس گوید: زافون مردی بلندقد و سیاه چهره بود و سفیدی چشمانش زردرنگ همچون دو شعله ٔ آتش بود کف دستش چنان زردرنگ بودکه گوئی با زعفران رنگ شده است . لباس او از پیراهنی رنگارنگ و یک رداء سفید تشکیل یافته بود. (از معجم البلدان ). و رجوع به دائرة المعارف بستانی شود.
ترجمه مقاله