ترجمه مقاله

زامل

لغت‌نامه دهخدا

زامل . [ م ِ ] (اِخ ) ابن عمرو جبرانی حاکم دمشق در 127 هَ . ق . است . طبری آرد: مروان بن محمد پس از آنکه خلافتش در شام استوار شد اهالی غوطه ، دمشق ، حمص و دیگر نواحی را در انتخاب حاکم آزاد گذارد و اهل دمشق زامل بن عمرو جبرانی را برگزیدند... و در همین سال اهالی غوطه که انقلاب کرده بودند به شهر دمشق حمله بردند و زامل بن عمرو را که امیر ایشان بود محاصره وخلع کردند و ریاست خود را به زیدبن خالد تفویض کردند. مردم دمشق و یکی از سران لشکر بنام ابوهبار با 400 تن لشکری بحمایت از زامل در برابر محاصره مقاومت ورزیدند. (از تاریخ طبری چ نلدکه ج 9 ص 1892 و 1894).
محمدبن یوسف کندی آرد: اهل مصر علناً مروان بن محمد را از خلافت خلع کردند و حکومت حسان عتاهیه را که بجای حفص بن ولید از طرف وی آمده بود نپذیرفتند و زامل بن عمرو نیز که در حمص مروان را خلع کرده بود قاصدی فرستاد تا ایشان را به خلع مروان و همفکری با خود دعوت کند و غطریف حمیری در این باره گوید: و من زامل لاقدس اﷲ زاملا. (از کتاب الولاة و القضاة ص 86، 87). ملاحظه میگردد که بین نوشته های این دو کتاب اختلافی فاحش موجود است . و ابن عساکر آرد: زامل بن عمرو سکسکی حمیری حمصی از طرف مروان امیر دمشق و حمص بود و بوسیله ٔ پدر و جدش از رسول اﷲ(ص ) نقل حدیث کرده و خود نیز درک صحبت آن حضرت کرده است . حافظ در مسند خود چندین خبر از زامل آورده که زامل آنها را بوسیله ٔ ذی الکلاع و بوسیله ٔ ابی الدرداء از رسول اﷲ (ص ) نقل کرده است . (از تاریخ ابن عساکر ج 5). و رجوع به کامل ابن اثیر ج 5 ص 250 چ بریل شود.
ترجمه مقاله