ترجمه مقاله

زانو رصدگاه (رصدگه ) کردن

لغت‌نامه دهخدا

زانو رصدگاه (رصدگه ) کردن . [ رَ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مراقبه کردن باشد. (برهان قاطع). کنایه از مراقبه کردن و چیزی را چشم داشتن . (آنندراج ). || کنایه از متفکر و اندوهگین نشستن باشد، و زانو رصد کردن هم هست که بی کلمه ٔ گاه باشد. (برهان قاطع). کنایه از متفکر بودن . (آنندراج ) :
زانو کنم رصدگه و در بیع، جای جان
صد کاروان وجود معین درآورم .

خاقانی .


|| پاس داشتن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 327 و از پس زانو نشستن شود.
ترجمه مقاله