ترجمه مقاله

زاهد

لغت‌نامه دهخدا

زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (امیر...) فرزند شیخ حسن ایلکانی و برادر سلطان اویس است . خوندمیر آرد: در سنه ٔ ثلث و سبعمائه امیر زاهد که برادر سلطان اویس بود از بام کوشک اوجان مست افتاده جان بباد فنا داد و از مرثیه ای که خواجه سلمان جهت او گفته سه بیت بخاطر بود:
دریغا که باد بهار جوانی
فروریخت از تندباد خزانی
دریغ آن مه سروبالا که او را
ز بالا فتاد این بلا ناگهانی
تو دانی چه افتاده است ای زمانه
فتاده است قصر کرم را مبانی .

(حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 241).


و رجوع به تاریخ عصر حافظ تألیف دکتر غنی ص 287 شود.
ترجمه مقاله