ترجمه مقاله

زاولی

لغت‌نامه دهخدا

زاولی . [ وُ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به شهر زاول ، زابلستانی . || مقامی است در موسیقی و رجوع به آهنگ ،در لغت نامه شود. || یکی از جمله ٔ هفت زبان پارسی که اکنون متروک است . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء): فرهنگ نویسان ، زبانهای ایرانی ، پهلوی ، دری ، پارسی و سغدی را با لهجه هائی که آنها را متروک خوانده اند: هروی ، سکزی ، زاولی و تعداد آنها را (پس از حذف بجای زبان سریانی که غیر ایرانی بود) به 7 رسانیده در یک ردیف نام برده اند. (از مقدمه ٔ برهان قاطع چ دکتر معین ص 30). و در حاشیه ٔ ج 2 ص 1001 از کتاب مذکور ذیل زاول آمد: مارکوارت گوید (شهرستانهای ایرانشهر ص 890): در زاولستان لهجه های ایرانی مخصوصی تکلم میشد که آن را زاولی گویند و ما آثاری از آن در دست نداریم .
ترجمه مقاله