ترجمه مقاله

زأبج

لغت‌نامه دهخدا

زأبج . [ زَءْ ب َ ] (ع اِ) اخذه بزأبجه ؛ گرفت آن را همه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج العروس ). به معنی همه و تمام : و اخذه بزأبجه ؛ گرفت آن را همه . (آنندراج ). ابن الاعرابی گوید: همزه ٔ آن غیر اصلی است و گویا به همین جهت جوهری آنرا نیاورده است . (تاج العروس ). رجوع به نشوء اللغة ص 20 و نیز رجوع به زابج و زئبر و زأمج شود.
ترجمه مقاله