ترجمه مقاله

زأرة

لغت‌نامه دهخدا

زأرة. [زَءْ رَ ] (ع اِ) أجمه . بیشه و اصل در آن همزه است و ابوالحارث (شیر) را مرزبان الزأرة گویند زیرا که رئیس و مقدم بیشه است . (تاج العروس ). و این مأخوذ است از مرزبان الفرس که رئیسشان است . (اقرب الموارد). مرزبان الزأره ؛ شیر بیشه . (منتهی الارب ). || نیستان ؛ جای انبوه از نی . (ناظم الاطباء). || مجازاً، بستانی که همچون بیشه پر درخت باشد.(تاج العروس ) (اقرب الموارد). و بدین معنی است : زأرة جبار من النخل بسق . (اقرب الموارد). || مجازاً، جماعت شتران و گوسفندان که همچون درختان بیشه ، انبوه باشند. (تاج العروس ). رجوع به زاره شود.
ترجمه مقاله