ترجمه مقاله

زایغ

لغت‌نامه دهخدا

زایغ. [ ی ِ ] (ع ص ) زائغ. آنکه از استقامت میل کند (کج رود). ج ، زاغة، زائغة. (اقرب الموارد)(تاج العروس ). رجوع به زاغه و زایغة شود. || مجازاً، چشم که ناتوان باشد. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || مجازاً، خورشید که ... میل کند و سایه بلند شود. (اقرب الموارد) (تاج العروس ).
ترجمه مقاله