ترجمه مقاله

زبال

لغت‌نامه دهخدا

زبال . [ زِ ] (ع اِ) آنچه مورچه برداشته برد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج العروس ). در نسخ قاموس : ما تحمله النحلة بفمها است و صواب نملة است . (تاج العروس ). || چیز اندک و حقیر. (منتهی الارب ). ما اصاب زِبالا و زُبالا؛ یعنی نرسیده «بدست نیاورده » چیزی را. (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله