زبان بند خرد
لغتنامه دهخدا
زبان بند خرد. [ زَ بام ْب َ دِ خ ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). شراب و می . (ناظم الاطباء). شراب . (مجموعه ٔ مترادفات ص 223) :
ساقی بمیان آر زبان بند خرد را
کین هرزه درا صحبت ماقال برآرد.
ساقی بمیان آر زبان بند خرد را
کین هرزه درا صحبت ماقال برآرد.
صائب .