ترجمه مقاله

زبان زد شدن

لغت‌نامه دهخدا

زبان زد شدن . [ زَ زَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن . (فرهنگ نظام ). بر سر زبانها افتادن . چون مثل سائر شدن . رجوع به زبان شود.
ترجمه مقاله