ترجمه مقاله

زبل الماعز

لغت‌نامه دهخدا

زبل الماعز. [ زِ لُل ْ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) پشکل بز. بیرونی آرد: پشک بز آماس سپرز را بنشاند و ورم زانو را اگر کهنه شده باشد تحلیل کند و طریق آن است که پشک بز را با آردجو به سرکه و آب بسرشند و بر موضع ورم ضمادکنند و جمله انواع او را بسوزند خاکستر کنند، لطیف تر باشد و موضع جراحت را بزداید و علت داءالثعلب و داءالحیه و بهق و ریشهاء ید را منفعت کند و آماس که دربنهای گوش و بنهای ران پدید آید بنشاند. طریق استعمال : او را با بعضی از ضمادات که محلل باشد مر ورمها را، درهم آمیزند و بکار برند و مضرت زهر گزندگان را چون مار و مور و عقرب و غیر آن دفع کند بسبب قوت تحلیل که در اوست . (ترجمه ٔ صیدنه ). و رجوع به اختیارات بدیعی ذیل بعرالمعز و مخزن الادویه ذیل الماعز شود.
ترجمه مقاله