ترجمه مقاله

زبید

لغت‌نامه دهخدا

زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن معن بن عمروبن عنیز... بن طی ٔ. پدر خاندان بنوزبید است که بنام زبید و زبید الاحلاف نیز معروفند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 321). رجوع به نهایة الارب قلقشندی ص 269 و معجم قبائل العرب تألیف عمر رضا کحاله شود.
ترجمه مقاله