ترجمه مقاله

زجاج فرعونی

لغت‌نامه دهخدا

زجاج فرعونی . [ زُ / زَ / زِ ج ِ ف ِ ع َ / عُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از زجاج (شیشه ).(از دزی ج 1 ص 581). شیشه ٔ سفید که بزردی میزده است و این همان است که منوچهری از آن بفرعونی جام تعبیرکرده ، و جام در فرعونی جام بمعنی شیشه است . قال التیفاشی الماس علی نوعین ، البلوری و الزیتی ... و الزیتی یخالط بیاضه صفرة کلون الزجاج الفرعونی . ابن بیطاردر مفردات خود در شرح کلمه ٔ حجل گوید: زهره ٔ کبک بامسحوق زجاج فرعونی و ... مزیل بیاض عین است . صاحب تحفة آرد: زجاج فرعونی آن است که تخم مرغ را یک هفته در شیر تازه بخیسانند و شبانه روزی دو بار تغییر شیر دهند و بهر صد مثقال از زجاج ، بیست وچهار مثقال از آن در حین گداز، اطعام کنند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به الجماهر بیرونی ص 93 و مخزن الادویه و زجاج شود.
ترجمه مقاله