ترجمه مقاله

زجج

لغت‌نامه دهخدا

زجج . [ زَ ج َ ] (ع اِمص ) درازی و باریکی ابرو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). باریکی ابروهاست در درازی و نعت از این ، در مرد، ازج بر وزن اشد و در زن ، زجاءبر وزن حمراء است . (شرح قاموس ). نازکی و باریکی خط ابروانست (در پیشانی ) و باریکی و پرپشت بودن و کمانی بودن ابروست و برخی گفته اند زجج باریک و دراز بودن ابروانست . و در برخی نسخ قاموس «دقة الحاجبین فی طول » و در برخی دیگر از نسخ «دقة فی الحاجبین و طول » آمده و چون نعت از زجج آرندگویند: رجل ازج ، حاجب ازج ، و حاجب مزجج ، و نعت مؤنث آن زجاء است . و گویند: زجج الحاجب ، یعنی ابروان رابا مزج یا با وسمه باریک و دراز ساخت ، شاعر گوید:
اذاما الغانیات برزن یوماً
و زججن الحواجب و العیونا.
مقصود وی آن است که سرمه بچشمها کشیدند. در لسان العرب آمده است که در توصیف پیغمبر (ص ) گفته اند: ازج الحواجب . زجج کمانی بودن (خط) پیشانی با بلند و دراز بودن و کشیده بودن طرف آن است . (از تاج العروس ). مؤلف لسان العرب پس از این که «ازج الحواجب » را که از صفات پیغمبر شمرده اند نقل و تفسیر کرده گوید: در حدیث است که «فاخذ خشبة فنقرها و ادخل فیها الف دینار و صحیفة ثم زجج موضعها»؛یعنی چوبی را گرفت و سوراخ کرد و هزار دینار را با نامه ای در آن جای داد و سپس جای سوراخ را صاف و درست کرد و این از تزجیج بمعنی گرفتن موهای زائد ابروانست و ابن اثیر محتمل دانسته که متخذ از زج بمعنی پیکان باشد. در این صورت معنی حدیث آن است که جای سوراخ را که در سرچوب بوده بوسیله ٔ گذاردن پیکان بست تا آنچه در جوف آن نهاده محفوظ بماند. دراز و باریک شدن ابرو. (کنزاللغات ) (از محیط المحیط). باریک و بلند و کمانی بودن ابروان و نازکی خط ابروان را گویند. (از متن اللغة). در عین باریکی بلند و کمانی بودن ابرو. (از المعجم الوسیط). بلندی ابروان . (از کتاب الافعال ابن قطاع چ حیدرآباد ج 2 ص 97).
ترجمه مقاله