زجر کشیدنلغتنامه دهخدازجر کشیدن . [ زَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رنج کشیدن . آزار کشیدن . تحمل مشقت و آزار دیگری کردن . بیماری یا دردی داشتن . ستم کشیدن . رجوع به زجر، زجرکش ، زجر دادن و زجر کشیده شود.