ترجمه مقاله

زحاف

لغت‌نامه دهخدا

زحاف . [ زَح ْ حا ] (اِخ ) ابن ابی الزحاف اصفهانی مکنی به ابومحمد. از ابن جریح و هشام قُردوسی و مثنی بن صباح و مسلم بن خالد روایت دارد. و عقیل بن یحیی و فرزندش جعفربن زحاف از او روایت دارند. ابو محمدبن حیان روایت کرد برای من از ابوعبداﷲ محمدبن یحیی از عقیل بن یحیی حافظ از زحاف ابومحمد اصفهانی از ابن جریح از عطا از ابن عباس که یک دانشمند برای شیطان ناگوارتر است از هزار عابد. (از ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 321).
ترجمه مقاله