ترجمه مقاله

زحمة

لغت‌نامه دهخدا

زحمة. [ زَ م َ ] (ع مص )انبوهی کردن و بدوش بر زدن . (تاج المصادر بیهقی ). در تنگنا افکندن . (از صحاح ) (از معجم الوسیط). فشردن یکدیگر را بعلت کثرت و ضیق محل . رجوع به زحمت ، مزاحمت و ازدحام شود. || آه کشیدن و دم زدن از روی درد بویژه زن بهنگام زاییدن . (از کازیمیرسکی ).
- زحمة ولادة ؛ بمعنی زحمت زاییدنست و آن دردی است که بیرون می آید با آن بچه . (از ترجمه ٔ قاموس ). زحمة الولاده ، زجمه ٔ آن است . زحمة، زجمه و زکمة بیک معنی و هر سه بمعنی درد زاییدن است . (از تاج العروس ). درد زاییدن . (از المعجم الوسیط).
|| (اِ) لقمه : زحم زحمةً؛ یعنی گرفت لقمه ای را. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). در نوادر این ماده با ها «زهمه » نیز نقل گردیده است . (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله