ترجمه مقاله

زخمخور

لغت‌نامه دهخدا

زخمخور. [ زَ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) زخم پذیر. آنچه یا آنکه محل ضرب (بهر یک از معانی ضرب ) قرار گیرد. زخم خورنده . زخم خوار :
عاقبت هر که سر فروخت بزر
سرنگون همچو سکه زخمخور است .

خاقانی .


رجوع به زخم خوردن و زخم خورده شود.
ترجمه مقاله