زخم گران
لغتنامه دهخدا
زخم گران . [ زَ م ِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )ضربت سخت و سنگین . بسختی زدن و نواختن :
بینی آن زخم گران بر سر کوس
لرزه و دل سبکی بر علم است .
|| زخم گران خوردن ؛ ضربت شدید خوردن . سخت مضروب شدن . بشدت خسته و مجروح گردیدن .
بینی آن زخم گران بر سر کوس
لرزه و دل سبکی بر علم است .
خاقانی .
|| زخم گران خوردن ؛ ضربت شدید خوردن . سخت مضروب شدن . بشدت خسته و مجروح گردیدن .